آموزش مهارت‌های زندگی به کودکان و نوجوانان

کاشتن نهال محبت پیامبر اعظم (ص) در قلب کودکان و نوجوانان و آموزش سیره نبوی به آنان یکی از اهداف عالیه تعلیم و تربیت اسلامی می‌باشد..

از آنجایی که آموزش و پرورش وظیفه آماده کردن نسل جدید را برای جامعه امروز برعهده دارد، انتظار عموم ازآموزش و پرورش در مرحله اول این است که دانش‌آموزانی تربیت کند که در جامعه درست زندگی کنند. امروزه علی‌رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه‌های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی‌های لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را  در مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره و مقتضیات آن آسیب‌پذیر نموده است. انسان‌ها برای مقابله سازگارانه با استرس‌های موقعیت‌های مختلف و کشمکش‌های زندگی به کارکردهایی نیاز دارند که آنان را در کسب این توانایی‌ها تجهیز نماید لذا با تاکید بر الگوی پیامبراکرم(ص) ضروری است فرصت‌هایی فراهم گردد تا کودکان و نوجوانان علاوه بر کسب توانایی‌های خواندن و نوشتن، حساب کردن و... مهارت‌های زندگی را نیز فرا گیرند. مهارت‌های زندگی، مهارت‌های شخصی و اجتماعی هستند که کودکان و نوجوانان باید آنها را یاد بگیرند تا بتوانند در مورد خود، انسان‌های دیگر و کل اجتماع به‌طور موثر و شایسته عمل نمایند. آموزش و پرورش به‌عنوان یک سازمان رسمی باید برای ایجاد و پرورش مهارت‌های زندگی مطابق با نیازهای کودکان و نوجوانان برنامه داشته باشد. باید به دانش‌آموزان آموزش داده شود که با ساختارهای عمومی چگونه برخورد کنند؛ با کمک مجموعه مستحکمی از دانش نظری و الگوهای مناسب با توجه به داشتن الگوی کاملی چون پیامبراکرم(ص) می‌توان فرآیند تکامل را تا حد زیادی تسریع نمود.

آموزش مهارتهای زندگی به کودکان و نوجوانان، همواره یکی از وظایف و برنامه‌های نظام آموزش و پرورش بوده است چون این آموزش موجب رشد و اعتلای توانایی‌هایی می‌گردد که زمینه سازگاری و رفتارهای مثبت شده و ایجاد ارتباط سالم و صحیح را در بین کودکان و نوجوانان و با اطرافیان موجب می‌گردد و از این رهگذر آنان را قادر به شکوفایی توانایی‌های بالقوه‌شان می‌سازد. بنابراین مطالعه دقیق، برنامه‌ریزی اولیه، هدف‌گذاری صحیح و تلاش مستمر برای آموزش و تقویت آن ضروری است.
انسان دنیای امروز به لحاظ پیچیدگی زندگی، وسعت و سرعت تغییرات با چالش‌های فراوانی روبروست که این چالشها در قرن آینده بارزتر خواهد شد (دلور، ۱۳۷۵) از چالش‌ها و بحران‌های مطرح می‌توان به‌مواردی همچون چالش بین جهانی شدن و بومی ماندن، بحران جمعیت، بحران سلامتی و تغذیه و دگرگونی‌های فناوری و شرایط حرفه‌ای، اثرات فناوری نوین ارتباطی بر مهارت‌های اجتماعی و اخلاقیات، مشکلات خانوادگی، اشتغال والدین در بیرون از منزل و... اشاره کرد (گزارش آموزش و پرورش ۱۳۷۶- پراواز، ۱۳۷۰.) هر کدام از این بحران‌ها مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنها تحمیل می‌کند (ادیب، ۱۳۸۲.) 

آموزش مهارتهای زندگی فرد را برای غلبه بر چنین تنشها و مشکلات زندگی که پیش روی فرد و جامعه است آماده می‌کند. با توجه به داشتن الگوی کاملی چون حضرت رسول‌اکرم(ص) که مورد تائید تمامی مسلمانان می‌باشد، استفاده از روش و سیره آن حضرت در آموزش این مهارتها برای دانش‌آموزان بسیار کارساز می‌باشد.
امروزه بخش قابل توجهی از برنامه‌های رسمی نظام‌های آموزشی دنیا به آموزش مهارت‌های زندگی اختصاص یافته است (ادیب، ۱۳۸۲.) خوشبختانه ایران هم به عنوان یکی از کشورهایی است که به‌ضرورت اجرای این برنامه‌ها پی برده و اقداماتی را هم به عمل آورده است(رمضانخانی، سیاری، ۱۳۷۸‌.)
تلاش زیادی در جهت تعریف مهرات های زندگی در متون تخصصی صورت گرفته است. از نظر بوتوین (۱۹۹۷) آموزش مهارت‌های زندگی که برنامه آن اولین بار توسط ایشان به‌کار گرفته شد، شامل سه قسمت می‌باشد: آموزش مهارت‌های شخصی، آموزش مهارت‌های اجتماعی و آموزش مربوط به عدم مصرف الکل و موادمخدر. به نظر هامبورگ و گازدا، آموزش مهارت‌های اجتماعی زیرمجموعه‌ای از آموزش مهارت‌های زندگی می‌باشد، درواقع آموزش مهارت‌های زندگی آموزش رسمی و شکل یافته مهارت‌های لازم برای بقای زندگی با دیگران و موفقیت در جامعه پیچیده می‌باشد (به نقل از آقاجانی، ۱۳۸۱.) از نظر بالدو و فرانسیس(۱)، مهارت‌های زندگی، کودکان ونوجوانان را قادر می‌سازد که دانش (آنچه را که می‌دانند) و نگرش و ارزش‌های خود (آنچه احساس می‌کنند و بدان باور دارند) را به عمل تبدیل نمایند.منظور از مهارت‌های زندگی این است که هر کودک در کنار آموزش خواندن و نوشتن، به مهارت‌هایی دست یابد که به مدد آنها بتواند ابتدا به شناخت درستی از خود دست پیدا کند و سپس به خوبی با افراد و محیط اطراف ارتباط برقرار سازد و به‌ حل مشکلات خود و جامعه و محیط‌زیست یاری دهد (کیانی، ۱۳۸۰.) مهارت‌های زندگی طبق تعریف (سازمان بهداشت جهانی، ۱۳۷۷) مهارت‌هایی هستند که برای افزایش توانایی‌های روانی- اجتماعی افراد آموزش داده می‌شود و فرد را قادر می‌سازد که به‌طور موثر با مقتضیات و کشمکش‌های زندگی روبرو شود.
به‌نظر طارمیان مهارت‌های زندگی عبارتند از توانای‌هایی که زمینه سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می‌آورند. این توانایی‌ها فرد را قادر می‌سازد مسئولیت‌های اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران با خواسته‌ها و انتظارات و مشکلات روزانه بویژه در روابط بین فردی به شکل موثری روبرو شود. (طارمیان، ۱۳۷۸.)
واقعیت آن است که آموزش مهارت‌های زندگی و اجتماعی از فنونی ترکیب شده که به افراد برای کسب روابط بین فردی خود کمک می‌کند. نتایج حاصل از کاربرد آن حاکی است که در تغییر وضعیت و تغییر رفتار (کارتلج و میلبرن، ۱۳۷۲)، در ارتباطات میان فردی (هارجی و همکاران، ۱۳۷۷)، در درمان اسکیزوفرنی (ترور هولین به نقل از ده بزرگی، ۱۳۷۸)، رفع اضطراب اجتماعی و ایجاد رفتار اجتماعی (لیبرمن، ۱۹۸۹)، بزهکاری (اسپیس، ۱۹۹۵)، پیشگیری از مصرف الکل و موادمخدر (بوتوین، ۱۹۹۷) و کاهش رفتارهای مشکل‌ساز (لویز،۱۹۹۸) موثر بوده است و (ریجوی(۲)، ۲۰۰۶) آن را به‌عنوان یک ضرورت قلمداد می‌کند.
مهارت‌های زندگی بسیار متنوع بوده و تقسیم‌بندی واحدی در زمینه آن وجود ندارد. بالد و فرانسیس (۱۹۹۸) مهارت‌های زندگی را به پنج شکل طبقه‌بندی کرده است (اذانچیلر، ۱۳۸۳)، طارمیان و همکاران (۱۳۷۸) مهارت‌های زندگی را در هشت طبقه قرار داده‌اند. ادیب (۱۳۸۲) مهارت‌های زندگی را به پانزده گستره تقسیم نموده که به نوبه خود به مصادیق و مولفه‌های ریزتری تقسیم شده است. اذانچیلر (۱۳۸۳) مهارت‌های زندگی را در پانزده گستره تقسیم نموده است و دهقانی (۱۳۸۵) نیز مهارت‌های زندگی را در ده مقوله تقسیم نموده است.
در اکثر ما میل شدیدی برای برقراری ارتباط ثمربخش وجود دارد ولی اغلب ما در برخوردهایمان بادیگران ناتوان هستیم. یکی از دلایل اصلی این امر آن است که مردم نوعا سدها و موانع ارتباطی را ناآگاهانه در گفتگوی خود وارد می‌سازند (بولتون، ۱۳۸۱.)
نظام آموزش و پرورش هر کشور مجموعه تدابیر سازمان‌یافته‌ای است که امکانات بالقوه آدمیان را تحقق می‌بخشد و شرایط مناسبی را در قالب برنامه‌ها و فرصت‌های آموزشی در اختیار فراگیران قرار می‌دهد تا امکان آشنا شدن با سرمایه‌های فرهنگی و تجربیات پیشینیان را پیدا کنند (حسینی‌نسب، ۱۳۷۷.)
مدرسه از جمله موسساتی است که با تدوین برنامه‌های درسی مناسب می‌تواند به ایجاد رفتارهای بهنجار ومنطبق با اعتقادات اجتماعی در دانش‌آموزان کمک نموده و فرآیند جامعه‌پذیری را در آنها تسهیل نماید (علاقه‌بند، ۱۳۷۵.) باید به دانش‌آموزان، آموزش داده شود که با ساختارهای عمومی چگونه برخورد کنند تا شاهد خرد شدن شیشه‌های اتوبوس و یا خراب شدن تلفن عمومی نباشیم. باید کنترل نمودن هیجانات به بچه‌ها آموزش داده شود (فتحی واجارگاه، ۱۳۸۰.) مدارس از طریق برنامه‌های رسمی وغیررسمی یا پنهان این نقش خود را ایفا می‌کنند. (ادیب، ۱۳۸۲.)
هدف اصلی آموزش تعلیمات اجتماعی این است که دانش‌آموزان توانایی لازم جهت ایجاد روابط اجتماعی با گروه‌های مختلف را به‌دست آورند وبتوانند با نهادها و موسساتی که افراد یک جامعه برای تامین نیازهای خود به آن موسسات مراجعه می‌کنند، ارتباط لازم و مناسب برقرار کنند و با رعایت قوانین و مقررات به نیازهای روزمره خود جامه عمل بپوشانند و به‌عنوان یک شهروند بتوانند نقش خود را در سرنوشت جامعه ایفا کنند (دفتر تالیف و برنامه‌ریزی کتاب‌های درسی، ۱۳۷۷.) قبل از هر نوع برنامه‌ریزی جهت ارتقای رشد اجتماعی دانش‌آموزان اطلاعات وسیع و کاملی از وضعیت فعلی مدارس و محتوای کتابهای درسی لازم است تا بتوان اقدامات آتی را براساس موقعیت کنونی برنامه‌ریزی کرد. برنامه درسی و محتوای آن بهترین ابزار جهت آشنایی دانش‌آموزان با سیرت و صورت پیامبراکرم می‌باشد. لذا مولفان کتب درسی جهت رساندن دانش‌آموزان به این مهارتها نیازمند الگویی می‌باشند که فرمان خداوند که در قرآن کریم نیز مکررا بر آن تاکید گردیده، بهترین الگو پیامبر ارجمند اسلام می‌باشد و مسلمانان که باید او را مقتدا و سرمشق خود قرار دهند و در همه امور از آن حضرت پیروی کنند (سوره احزاب آیه ۲۱، سوره حشر آیه ۷، سوره نساء آیه ۵۹ و ۸۰، سوره مائده آیه ۵۴، سوره محمد آیه ۳۳ و سوره تغابن آیه ۱۲.)
بنابراین با توجه به اهمیت یادگیری مهارت‌های زندگی برای مواجهه با مسائل و مشکلات روزمره و تاثیر آن بر بهبود زندگی فردی، اجتماعی و از آنجایی که نظام آموزشی در کشورمان متمرکز است، کتاب درسی جزء مهمترین منابع و مراجع یادگیری می‌باشد. کتاب‌های درسی انعکاس‌هایی از تغییرات در برنامه درسی و ارزشهای جامعه را در بر می‌گیرد. از حدود اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ کتابهای درسی در جهت واکنش‌های اجتماعی و موقعیت‌های متغیر اقتصادی تغییر کرده‌اند (آلتبج(۳)، ۱۹۹۵.) کتابهای درسی در نظام آموزشی متمرکز با امتحانات هماهنگ از اهمیت خاصی برخوردارند زیرا در این نوع نظام آموزشی فراگیران می‌بایست تمامی مطالب و محتوای موجود در لابه‌لای کتابهای درسی را مطالعه کرده و یاد بگیرند تا اینکه امکان موفقیت آموزشی برای آنها فراهم گردد (فتحی‌ آذر، ۱۳۸۰.) کتب درسی سنتی‌ترین رسانه‌های آموزشی است که از طریق آن برنامه‌های درسی به صورت کتبی ارائه می‌گردد (ادیب، ۱۳۷۲.)
سیره به معنای سبک سیر، کردار و رفتار است. سیره همان منطق عملی است که دارای اصولی ثابت واستوار است (تهران، ۱۳۷۲.) منظور اصلی و هدف عمده در تدوین و یا بررسی سیره، سبک و اسلوب خاص زندگانی افراد برجسته است که موردمطالعه قرار گرفته و دیگران آن سبک و شیوه را پیروی نمایند (حجتی، ۱۳۷۱.) جمع‌آوری رخدادها در کنار یکدیگر و تحلیل حکیمانه آنها و درک بیشتر این شخصیت نامنتها، سبب می‌شود مومنان- و دیگران- او را بهتر بشناسند و محبتشان به او بیشتر شود و نتیجتا بهتر دستورهای او را جامه عمل بپوشند و استوارتر گام در راهی نهند که او پیموده است (مطهری، ۱۳۶۸.)
سیره انبیا سیره تربیت عملی انسان است و این تربیت در برترین و کامل‌ترین جلوه‌اش در قرآن کریم و در طول آن در گفتار و رفتار پیامبرخدا(ص) و ائمه هدی(ع-) که غیرقابل تفکیک‌اند- تجلی کرده است (تهرانی، ۱۳۷۲.) پیامبر بزرگوار اسلام در طول تاریخ از زوایای گوناگون موردتحقیق و کنکاش اندیشمندان وصاحب‌نظران قرار گرفته است. آن حضرت در جمیع خصال پسندیده ممتاز و بی‌نظیر بوده و سرآمد برجستگان بشر می‌باشد.
در محضر از همه خوب‌تر؛در کرم و سخا از همه پیشتر بود؛ در مروت و وفا از همه تمام‌تر بود؛ در حلم وتواضع کامل‌تر بود؛ در احسان شامل‌تر؛ درشجاعت و قوت، کس با وی برنیامدی؛ در کرامت، خاص و عام را بر روی اعتماد بودی؛در صدق و راستی همه را بر قول وی وثوق و اعتبار بودی؛ در امانت اشهر بود؛ درسیرت اصلح بود؛ در سخن افصح بود؛ قوم او را امین خوانندی و رای او در جمله کارها متین شمردندی؛ (غیاثی کرمانی، ۱۳۸۱.)
شناختن و کاربرد رفتارهای مناسب را می‌توان یاد گرفت، فراموش کرد و از نو آموخت؛ انسان در مسیر زندگی برخی از مهارت‌ها و روشها و رفتارهای خوب را کسب می‌کند اما سطح عملکرد او در این مهارت‌ها را می‌توان بهبود بخشید. برنامه درسی و محتوای آن بهترین ابزار جهت کسب مهارت‌های لازم برای تحقق رسیدن دانش‌آموزان به درست زندگی کردن، ایجاد روحیه مدنی و جامعه‌پذیر ساختن ایشان به‌شمار می‌رود و در این میان دروس تعلیمات اجتماعی نقش موثر و مهم‌تری دارند.
با توجه به داشتن الگوی کاملی چون پیامبراکرم(ص) و از آنجایی که نظام آموزشی در کشورمان متمرکز است، کتب درسی جزء مهمترین منابع و مراجع یادگیری می‌باشد. 
روزنامه رسالت

آموزش مهارت های زندگی در مدارس

آموزش مهارتهای زندگی در مدارس

امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی, بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشكلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است

امروزه علیرغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی و تغییر در شیوه های زندگی، بسیاری از افراد در رویارویی با مسایل زندگی فاقد تواناییهای لازم و اساسی هستند و همین امر آنان را در مواجهه با مسایل و مشكلات زندگی روزمره و مقتضیات آن آسیب پذیر نموده است.انسانها برای مقابله سازگارانه با استرس ها _ موقعیت های مختلف و كشمكش های زندگی به كاركردهایی نیاز دارند كه آنان را در كسب این توانایی تجهیز نماید. این كاركردها بسیار زیربنایی هستند و در فرآیند تحول، شكل می گیرند. كاركردهایی نظیر شناختها، عواطف و رفتارها كه در قالب ساختارهایی مانند عزت نفس، خودكارآمدی،توانایی حل مسئله، مقابله، درك از خود، مهارتهای اجتماعی و سبكهای اسناد تجلی می یابند.نیازهای زندگی امروز، تغییرات سریع اجتماعی فرهنگی، تغییر ساختار خانواده، شبكه گسترده و پیچیده ارتباطات انسانی، تنوع، گستردگی و هجوم منابع اطلاعاتی، انسانها را با استرس ها و فشارهایی روبه رو نموده است كه مقابله با آنها نیازمند توانمندیهای روانی _ اجتماعی می باشد. افراد فاقد این مهارتها و توانایی های عاطفی _ روانی و اجتماعی در مواجهه با مسائل و مشكلات آسیب پذیر خواهند بود.

اصطلاح مهارتهای زندگی در معانی مختلف به كار رفته است مثل:

۱ _ مهارتهای مربوط به امرار معاش مانند اینكه چگونه فرد مشغول كاری شود

۲ _ مهارتهای مراقبت از خود مانند مصرف غذاهای سالم، درست مسواك زدن و غیره

۳ _ مهارتهایی كه برای پرداختن به موقعیت های پرخطر زندگی استفاده می شوند مانند توانایی نه گفتن در مقابل فشار جمع جهت استفاده از موادمخدر.

مهارتهای زندگی از نظر «وریس ایی الیابس» از دانشگاه راجرز در آمریكا و مؤلف كتاب «تصمیم گیری اجتماعی و رشد مهارتهای زندگی» عبارتند از:

مهارتهای زندگی.... یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، انجام تصمیم گیری های صحیح، حل تعارض ها و كشمكش ها بدون توسل به اعمالی كه به خود یا دیگران صدمه می زنند.در امر آموزش بهداشت مثل آموزش مهارتهای زندگی، ضروری است تا عوامل روانی اجتماعی مانند عزت نفس، خودپنداره، شبكه های حمایت اجتماعی و استرس مؤثر بر رفتار كودكان و نوجوانان مورد توجه قرار گیرند. برنامه مهارتهای زندگی بر این اصل استوار است كه كودكان و نوجوانان حق دارند توانمند شوند و نیاز دارند كه بتوانند از خودشان و علائق شان در برابر موقعیت های سخت زندگی دفاع كنند.

مهارتهای زندگی متعدد و متنوع هستند و برنامه آموزش مهارتهای زندگی نیز نسبت به پیشگیری نگرشی كل گرایانه دارد و تنها یك مهارت مثلاً نه گفتن مورد توجه قرار نمی گیرد.براساس تحقیقات برنامه های مختلفی كه براساس آموزش مهارتها در زمینه ارتقای سلامت كودكان و نوجوانان اجرا شده است مشتمل بر چند مهارت اصلی و اساسی هستند كه شامل:

- توانایی تصمیم گیری

- توانایی تفكر نقادانه

- توانایی آگاهی از خود

- توانایی حل مسأله

- توانایی برقراری رابطه مؤثر

- توانایی همدلی با دیگران

- توانایی تفكر خلاق

- توانایی برقراری روابط بین فردی سازگارانه

- توانایی مقابله با هیجانها و استرسها

آموزش و مهارتهای زندگی، فرد را قادر می سازد تا دانش، ارزشها و نگرشها را به توانایی های بالفعل تبدیل كند مثل اینكه چه كاری باید بكند و چگونه آن را انجام دهد. مهارتهای زندگی، توانایی است كه فرد را قادر می سازد انگیزه و رفتار سالم داشته باشد و فرصت و میدان انجام چنین رفتارهایی را نیز ایجاد می نماید. در آموزش مهارتهای زندگی، معلم و شاگرد در یك فرآیند پویای یادگیری شركت می كنند. در این یادگیری، از شیوه های مختلفی مثل فعالیت در گروههای كوچك یا گروههای دو تایی، بارش فكری، ایفای نقش، بازی و بحث و مناظره استفاده می شود.آموزش به این صورت شروع می شود كه آموزگار از كودكان می خواهد نظرها و یا اطلاعات خود را درباره یكی از موقعیت هایی كه با مهارتهای زندگی ارتباط دارد بیان كنند. سپس از آنها می خواهد كه در مورد همین موضوع، در گروههای كوچك یا دوتایی به طور مفصل صحبت كنند. دانش آموزان در همین رابطه می توانند سناریویی را به نمایش بگذارند و در موقعیت های دیگر نیز همین مهارت را تمرین نمایند.تمرین این مهارت در موقعیت های واقعی زندگی، جزء اساسی و زنده آموزش مهارتهای زندگی است. در پایان معلم تكالیفی به كودكان می دهد تا مهارتهای مورد نظر را در موقعیت های واقعی زندگی بیشتر تمرین كنند و با دوستان و خانواده در این باره بیشتر بحث كنند به این ترتیب مهارتها از طریق تمرین یاد گرفته می شوند و آموخته ها به محیط بیرون از كلاس انتقال می یابد. بهداشت و سلامت روان كودكان، موضوعی است كه به توجه جدی نیاز دارد. امروزه، با استفاده از برنامه های مختلف مانند آموزش مهارتهای زندگی، آموزش بهداشت روانی، مداخلات بهداشتی مبنی بر مدرسه و به ضرورت، درمانهای تخصصی می توان به كودكان كمك نمود تا زندگی مفیدتر و رضایتمندانه تری داشته باشند.همه كودكان و نوجوانان در زندگی خود با استرس های شدیدی روبه رو می شوند كه بخشی از آنها ناشی از تغییرات رشد بهنجار كودكان می باشد. مانند رشد و تغییرات هورمونی و همچنین تغییراتی كه در ارتباط با والدین و اجتماع رخ می دهد.شكست در تحصیل و طرد اجتماعی عواقب و پیامدهای پایایی دارد، زیرا شكست در یادگیری مطالب درسی، شانس فرد را در موفقیت های آینده محدود می كند و اینگونه كودكان در آینده از جریان اصلی اجتماعی دور می افتند و به عواقبی مانند بیكاری، بی خانمانی و یا سایر علایم اختلال در كاركردهای اجتماعی دچار می شوند.مدرسه فرصت بی همتایی برای بهبود زندگی بسیاری از كودكان و نوجوانان ایجاد می كند. به موازات حركت ملتها در جهت آموزش همگانی، افزایش نقش مدارس در ارائه خدمات بهداشتی مثل خدمات بهداشت روانی برای پرداختن به عواملی كه در تحصیل مداخله می كند، اهمیت یافته است. به جرأت می توان گفت مدارس با حمایت كامل خانواده و اجتماع بهترین محل برای برنامه های جامع بهداشت روانی می باشد زیرا:

- تقریباً تمام كودكان و نوجوانان در دوره ای از زندگی خود به مدرسه می روند.

- مدارس قوی ترین سازمان اجتماعی و آموزش قابل دسترس برای مداخله است.

- مدارس اثر عمیقی بر كودكان، خانواده ها و اجتماع می گذارند.

مدرسه همگام با خانواده، نقش تعیین كننده ای در ایجاد یا تخریب عزت نفس كودك در احساس شایستگی آنان دارد.جایگاه آموزش مهارتهای زندگی در برنامه درسی مدارس است كه به صورتهای مختلف ارائه می شوند. این برنامه را می توان به صورت یك درس جدا و همانند سایر دروس در یك كلاس جداگانه، و با همین عنوان تدریس نمود و یا اینكه آن را در برنامه جامع آموزش بهداشت مدارس گنجاند. در صورتی كه طراحی برنامه آموزش مهارتهای زندگی به گونه ای باشد كه هم در محتوای دروس مختلف ادغام شود و هم به تنهایی به عنوان یك درس جداگانه منظور شود، توان بالقوه برنامه افزایش می یابد. بنابراین مدرسه سالم قسمت مهمی از جامعه است، اعضای جامعه باید احساس كنند در مدارس به روی عقاید و مشاركت آنان باز است. مدارس نیز به نوبه خود باید از طریق مشاركت اعضای جامعه در تدریس برنامه های مدارس و همچنین از طریق كمكهای مالی آنان حمایت شوند. این نكته نیز بسیار مهم است كه برنامه های بهداشت روان مدارس از سوی آ.پ(آموزش و پرورش) حمایت شوند.

آموزش مهارت های زندگی به کودکان !

آموزش مهارت های زندگی در سال 1979 و با اقدامات دکتر گیلبرت بوتوین آغاز شد. او در آن سال مجموعه آموزش مهارت های زندگی برای دانش آموزان کلاس هفتم تا نهم را تدوین کرد که با استقبال فراوان متخصصان بهداشت روان مواجه شد. این برنامه آموزشی به نوجوانان یاد می داد که چگونه با استفاده از مهارت های رفتار جراتمندانه، تصمیم گیری و تفکر نقاد در مقابل وسوسه یا پیشنهاد سوءمصرف مواد از سوی همسالانشان مقاومت کنند.

کنار آمدن با فشارهای زندگی، داشتن زندگی هدفمند و انعطاف پذیر برای مواجهه با مشکلات زندگی، برقراری تعامل سازنده با دیگران با بیشترین سود و کمترین ضرر به خود و دیگران، روابط بین فردی بالنده و رشددهنده با کمترین کشمکش و تعارض، خروج از بحران های زندگی با مدیریت صحیح و بیشترین مصلحت روش انتخابی و برآمدن از پس مسئولیت های فردی و اجتماعی در زندگی، همواره بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده است که در ادوار مختلف به اشکال گوناگون نمود و بروز داشته است.


در این مطلب می خواهیم به این موضوع بپردازیم که در ایران اوضاع آموختن مهارت های زندگی به فرزندان چگونه است و چگونه باید باشد و از کجا شروع شود.

سازمان بهداشت جهانی و یونیسف و سازمان های دیگر تعاریف متعددی از مهارت های زندگی دارند. دریک نگاه کلی، مهارت های زندگی یعنی ایجاد روابط بین فردی مناسب و موثر، انجام مسئولیت های اجتماعی، تصمیم گیری صحیح، حل تعارضات و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود یا دیگران صدمه می زند، توانایی انجام رفتارهای سازگارانه و مثبت به گونه ای که فرد بتواند با معضلات و مشکلات زندگی روزمره خود کنار بیاید و توانایی هایی است که باعث ارتقای بهداشت روانی افراد جامعه، غنای روابط انسانی، افزایش سلامت و رفتارهای سلامت در سطح جامعه می شوند.

آموزش مهارت های زندگی
نزدیک به 4 دهه است که در سطح دنیا آموزش مهارت های زندگی از کودکی مورد توجه قرار گرفته و این دوره آموزشی در 2 گروه مهارت های عام شامل خودآگاهی، همدلی، ارتباط موثر، روباط بین فردی موثر، کنترل خشم، مقابله با هیجان های منفی، آموزش حل مساله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، تفکر انتقادی و مدیریت زمان از یک سو و مهارت های خاص مانند آموزش مذاکره، آموزش کار گروهی، آموزش پیش و پس از ازادواج، مدیریت بحران، پیشگیری از آسیب های روانی، کاهش سوء مصرف مواد و... است، اما در کشور ما حدود یک دهه است که به این موضوع توجه ویژه ای شده اما نه در سطح کلان کشوری و بیشتر در سطح آموزش به متخصصان امر به صورت کارگاه. اما مهارت هایی که باید آموزش آنها از کودکی به بچه هاش روع شود عبارتند از:

1- مهارت تصمیم گیری: در این مهارت افراد می آموزند که تصمیم گیری و اهمیت و مراحل آن چیست و متوجه می شوند موفقیت در زندگی در گروی تصمیم درست و به موقع است.

2- مهارت حل مساله: این مهارت عبارت است از تعریف دقیق مشکلی که فرد با آن روبرو است، شناسایی و بررسی راه حل های موجود و برگزیدن و اجرای راه حل مناسب و ارزیابی فرایند حل مساله؛ به طوری که با انتخاب راه حلی با بیشترین منفعت و کمترین ضرر مادی و معنی از راه های غیرسالم برای حل مشکلات خویش استفاده نکند و بر مشکلاتش نیفزاید.

 

3- مهارت تفکر خلاق: تولید اندیشه و نوعی دیگر دیدن است. فرد در مواجهه با مشکلات در حال کشف راه حال های نو و بدیع است که کمتر کسی به آن توجه کرده است. در این مهارت افراد فرا می گیرند که با شیوه های متفاوت بیندیشند و از تجربه های متعارف و معمولی خود فراتر روند و راه حل هایی را خلق کنند که خاص و ویژه خودشان است.

4- مهارت تفکر نقاد: این مهارت عبارت است از توانایی تحلیل عینی اطلاعات موجود با توجه به تجارب شخصی و بررسی صحت یا سقم چیزی با دلیل و مدرک و استدلال و سپس پذیرفتن یا رد کردن آن.

5- توانایی برقرار کردن ارتباط موثر: این مهارت به معنای ابراز احساسات، نیازها و نقطه نظرهای فردی با گوش دادن فعالانه به مخاطب و ایجاد بیشترین رضایت با کمترین تنش و کشمکش است.

6- مهارت ایجاد و حفظ روابط بین فردی: مهارتی است برای تعامل مثبت با افراد به خصوص اعضای خانواده در زندگی روزمره، شناسایی مرز روابط با دیگران و ایجاد روابط صمیمانه متعهدانه.

7- خودآگاهی: خودآگاهی به معنی توانایی فرد در شناخت خود و نیز شناسایی خواسته ها، نیازها و احساسات و نقاط ضعف و قدرت است. در این مهارت فرد می آموزد که چه شرایط یا موقعیت هایی برای او عذاب آور هستند.

 

8- مهارت همدلی: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه احساسات افراد دیگر را تحت شرایط مختلف درک کند، تفاوت های فردی را بپذیرد و با پیش داوری و قضاوت با دیگران برخورد نکند.

9- مهارت های مقابله با هیجان ها: شناخت هیجان هایی از قبیل شادی و ترس و حسادت و غم و... و تاثیر آنها بر رفتار خود و دیگران و فراگیری نحوه اداره آنها و واکنش مناسب در برابر آنها.

10- مهارت مقابله با استرس: در این مهارت فرد می آموزد که چگونه با فشارها و نقش های ناشی از زندگی و همچنین استرس های دیگر مقابله یا آنها را مدیریت کند تا باعث فرسودگی روانی و جسمانی اش نشود.

از کجا باید شروع کرد؟
در آموزش مهارت های زندگی، هدف اصلی تغییر رفتار مخرب به سازنده است. این مهارت ها باید از دوران پیش از دبستان شروع شود و به نوعی در مدرسه و سربازی و دانشگاه و حتی مراحل بعدی زندگی در اجتماع، مداوم آموزش و بازآموزی انجام بگیرد اما متاسفانه هم به دلیل ناآگاهی والدین از اصول فرزندپروری و هم اهمیت ندادن به این جنبه بسیار مهم آموزشی از سنین پیش از دبستان، این مهارت ها از کودکی در وجود کودکان نهادینه نمی شود و امکان یادگیری آسان آنها در کودکی از بین می رود.

در آموزش و پرورش متاسفانه بیشترین تمرکز بر قسمت آموزش و کسب مهارت های ابزاری و شناختی (سواد) است تا ابعاد دیگر پرورش روانی و اجتماعی مثل آموزش مهارت های زندگی با افزایش دانش تئوری و نیز انجام تکراری و مداوم یک عمل، مهارت و تسلط ما در آن زمینه روز به روز در بیشتر موارد بهینه و مطلوب می شود (مصداق کار نیکوکردن از پرکردن) است. به بیان دیگر، مهارت های زندگی شبیه جعبه ابزار با ابزارهای مختلف مثل انبردست، آچار و... هستند.

حال اگر جعبه ابزار یک کودک به جای مجهزبودن به ابزار مختلف فقط شامل چند ابزار محدود و ناکارآمد باشد، در مواجهه با پیچ های زندگی، توان انتخاب زیادی نخواه داشت و به صورت غریزی و ابتدایی سعی در حل مشکلات خواهدکرد مانند گریه کردن برای به دست آوردن همه چیز، داد و بیدادکردن و کتک زدن و...

اگر مهارت آموزی را جدی نگیریم...
در دوره کودکی، تعارض ها و کشمکش ها به دلیل عدم بلوغ رشد روانی- شناختی جلوه چندانی ندارد، اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژه سنین نوجوانی و جوانی، کشمکش های درونی و بیرونی همزمان با رشد جسمانی و روانی انتظار جامعه و خانواده از فرد نوجوان و جوان افزایش می یابد به طوری که می پذیرند به دلیل زندگی اجتماعی، بخشی از تمایلات خود را محدود یا جهت دهی کنند و در چارچوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار گیرند.

در این راستا نوجوانان و جوانانی که شیوه های صحیح رفتار هیجانی و مهارت های لازم را برای تطبیق خود با خانواده و جامعه نیاموخته باشند و ظرفیت های روان شناختی آنها ارتقا نیافته باشد با آسیب های جدی و متعددی روبرو خواهندشد که عواقب آن هم دامنگیر خودشان می شود و هم دیگران و در صورتی که رفتارهای ضداجتماعی در آنها شکل  گیرد و از خود واکنش های منفی بروز دهند یا توان مدیریت این واکنش های منفی را نداشته باشند، باعث آسیب های روان شناختی در شخص و کژروی ها و ناهنجاری هایی در اجتماع خواهدشد.

بنابراین اگر در زمان کودکی برای آموزش مهارت های زندگی انرژی  گذاشته نشد، باید خانواده و مدرسه به خصوص در زمان نوجوانی و بلوغ، برای آموزش این مهارت ها و افزایش ظرفیت روان شناختی نوجوان تلاش کنند چون بعداز 18 سالگی که شخصیت فرد و هوش هیجانی اش تقریبا به وضعیت ثبات نسبی رسید، ایجاد و شکل دهی رفتار، مشکل تر و زمان بر خواهدشد. البته حتی اگر دوره نوجوانی هم از دست برود، آموزش در دوران جوانی زمان سربازی یا دانشگاه باید انجام شود.

 

فواید بسیار زیاد این آموزش به فرد و جامعه بر می گردد، بنابراین آموزش مهارت های زندگی باید به طور مستمر در طول زندگی برای نهادینه کردن دانش تئوری به صورت تجربه زندگی عملی ادامه داشته باشد. متاسفانه در خانواده ها، مدارس، دوران سربازی و حتی در دانشگاه و رسانه ها و اجتماع ما آموزش مهارت های زندگی جدی گرفته نمی شود در صورتی که با گذراندن واحدها و دروسی که به جز پاس کردن و فراموشی آن بعد امتحان به دلیل وجود نداشتن نیاز کاربردی آن در علم یا اجتماع (مدرسه و دانشگاه)، گذراندن زمان زیادی در امور خدماتی بدون ارتقای شخصیت با آموزش مهارت های زندگی (سربازی)، عدم بررسی کارشناسی مرتب در برنامه های رسانه ای و بی توجهی به یکی از مهم ترین ابعاد آموزش فرهنگی (رسانه) فرصتی برای یادگیری فرزندان این مرز و بوم در این خصوص باقی نمی ماند و استرس های زندگی می تواند به جای مدیریت شدن، با سوق دادن فرد به سمت رفتارهای پرخطر، بنیان خانواده و اجتماع را به شدت تحت تاثیر قرار دهد.

هدف را گم نکنیم
هدف از هر آموزشی تغییر رفتار است، یعنی با آموزش، فرد ممکن است دانش و آگاهی و معلوماتش بالا برود، باورها و نگرش اش به موضوعی تغییر کند ولی الزاما باعث تغییر رفتارش نشود. یعنی مثلا بداند مصرف سیگار مضر است (آگاهی) راهکارهای کاهش و قطع مصرف سیگار را یاد بگیرد (تغییر نگرش) ولی باز سیگار مصرف کند (نداشتن ضمانت اجرایی برای تغییر رفتار) یا فرد می داند رفتارهای پرخاشگرانه ناکارآمد و ویرانگر در بیشتر موارد هستند (آگاهی)، راه های کنترل خشم را هم بداند (تغییر نگرش) اما باز در عمل، رفتار پرخاشگرانه ای نشان بدهد (عدم تغییر رفتار).

منبع: هفته نامه سلامت

تعریف مهارت های زندگی

 

این توانایی فرد را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل نماید . مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند ، استرس روانی ایجاد می کنند که به فشار جسمی منجر می شود.

امروزه علی رغم ایجاد تغییرات عمیق فرهنگی در شیوه های زندگی ، بسیاری از افراد در رویارویی با مسائل زندگی فاقد توانایی های لازم و اساسی اند.و همین امر آنان را در مواجهه با مسائل و مشکلات زندگی روزمره و مقتضیات ان آسیب پذیر نموده است.
-
مهارتهای زندگی ، توانایی های روانی،اجتماعی برای رفتار انطباقی و موثر هستند که افراد را قادر می سازند تا به طور موثرتری با مقتضیات و چالشهای زندگی روزمره مقابله کنند.

مهارتهای زندگی شامل ده مهارت اصلی و اساسی هستند که غالبا بصورت جفت جفت طبقه بندی می شوند ، زیرا بین هر جفت ارتباط طبیعی وجود داشته و در حقیقت به منزله دو روی سکه هستند .
-
این مهارتها عبارتند از:
• خودآگاهی / همدلی
• ارتباط / روابط بین فردی
• تصمیم گیری / حل مساله
• تفکر خلاق / تفکر انتقادی
• مقابله با هیجانات / مقابله با استرس

 

تعریف مهارتهای ده گانه زندگی
-
خودآگاهی
خودآگاهی ، توانایی شناخت و آگاهی از خصوصیات ، نقاط ضعف و قدرت ، خواسته ها ، ترس و انزجار است. رشد خودآگاهی به فرد کمک می کند تا دریابد تحت استرس قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و روابط بین فردی مؤثر و همدلانه است.
-
 همدلی
همدلی یعنی اینکه فرد بتواند زندگی دیگران را حتی زمانی که در آن شرایط قرار ندارد  درک کند. همدلی به فرد کمک می کند تا بتوانند انسانهای دیگر را حتی وقتی با آنها متفاوت است بپذیرد و به آنها احترام گذارد. همدلی روابط اجتماعی را بهبود می بخشد و به ایجار رفتارهای حمایت کننده و پذیرنده ، نسبت به انسان های دیگر منجر می شود.

 ارتباط مؤثر
این توانایی به فرد کمک می کند تا بتواند کلامی و غیر کلامی و مناسب با فرهنگ ، جامعه و موقعیت، خود را بیان کند بدین معنی که فرد بتواندنظرها ، عقاید ، خواسته ها ، نیازها و هیجان های خود را ابراز و به هنگام نیاز بتواند از دیگران درخواست کمک و راهنمایی نماید. مهارت تقاضای کمک و راهنمایی از دیگران ، در مواقع ضروری، از عوامل مهم یک رابطه سالم است.
-
 روابط بین فردی
این توانایی به ایجاد روابط بین فردی مثبت و مؤثر فرد با انسانهای دیگر کمک می کند. یکی از این موارد ، توانایی ایجاد روابط دوستانه است.که در سلامت روانی و اجتماعی ، روابط گرم خانوادگی ، به عنوان یک منبع مهم روابط اجتماعی ناسالم نقش بسیار مهمی دارد.
 تصمیم گیری
این توانایی به فرد کمک می کند تا به نحو مؤثرتری در مورد مسائل تصمیم گیری نماید. اگر کودکان و نوجوانان بتوانند فعالانه در مورد اعمالشان تصمیم گیری کنند ، جوانب مختلف انتخاب را بررسی و پیامد هر انتخاب را ارزیابی کنند ، مسلما در سطوح بالاتر بهداشت روانی قرار خواهند گرفت.
-
 حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا به طور مؤثرتری مسائل زندگی را حل نماید . مسائل مهم زندگی چنانچه حل نشده باقی بمانند ، استرس روانی ایجاد می کنند که به فشار جسمی منجر می شود.
-
 تفکر خلاق
این نوع تفکر هم به مسأله و هم به تصمیم گیری های مناسب کمک می کند . با استفاده از این نوع تفکر ، راه حلهای مختلف مسأله و پیامدهای هر یک از آنها بررسی می شوند . این مهارت ، فرد را قادر می سازد تا مسائل را از ورای تجارب مستقیم خود را دریابد و حتی زمانی که مشکلی وجود ندارد و تصمیم گیری خاصی مطرح نیست ، با سازگاری و انعطاف بیشتر به زندگی روزمره بپردازد.
-
 تفکر انتقادی
تفکر انتقادی ، توانایی تحلیل اطلاعات و تجارب است . آموزش این مهارت ها ، نوجوانان را قادر می سازد تا در برخورد با ارزش ها ، فشار گروه و رسانه های گروهی مقاومت کنند و از آسیب های ناشی از آن در امان بمانند.
-
  توانایی حل مسأله
این توانایی فرد را قادر می سازد تا هیجان ها را در خود و دیگران تشخیص دهد ، نحوه تأثیر هیجان ها بر رفتار را بداند و بتواند واکنش مناسبی به هیجان های مختلف نشان دهد . اگر با حالات هیجانی ، مثل غم و خشم یا اضطراب درست برخورد نشود این هیجان تأثیر منفی بر سلامت جسمی و روانی خواهد گذاشت و برای سلامت پیامدهای منفی به دنبال خواهند داشت.
-
 توانایی مقابله با استرس
این توانایی شامل شناخت استرس های مختلف زندگی و تأثیر آنها بر فرد است . شناسایی منابع استرس و نحوه تأثیر آن بر انسان ، فرد را قادر می سازد تا با اعمال و موضع گیری های خود فشار و استرس را کاهش دهد.

 اجزای مهارتهای ده گانه زندگی

 خودآگاهی
•          آگاهی از نقاط قوت
•          آگاهی از نقاط ضعف
•          تصویر خود واقع بینانه
•          آگاهی از حقوق و مسئولیت ها
•          توضیح ارزشها
•          انگیزش برای شناخت

 مهارتهای ارتباطی
•          ارتباط کلامی و غیرکلامی موثر
•          ابراز وجود
•          مذاکره
•          امتناع
•          غلبه بر خجالت
•          گوش دادن

 همدلی
•          علاقه داشتن به دیگران
•          تحمل افراد مختلف
•          رفتار بین فردی همراه با پرخاشگری کمتر
•          دوست داشتنی تر شدن (دوستیابی)
•          احترام قائل شدن برای دیگران

 مهارتهای بین فردی
•          همکاری و مشارکت
•          اعتماد به گروه
•          تشخیص مرزهای بین فردی مناسب
•          دوستیابی
•          شروع و خاتمه ارتباطات

 مهارتهای حل مسأله
•          تشخیص مشکلات علل و ارزیابی دقیق
•          درخواست کمک
•          مصالحه (برای حل تعارض)
•          آشنایی با مراکزی برای حل مشکلات
•          تشخیص راه حل های مشترک برای جامعه

 مهارتهای تفکر خلاق
•          تفکر مثبت
•          یادگیری فعال ( جستجوی اطلاعات جدید )
•          ابراز خود
•          تشخیص حق انتخاب های دیگر ( برای تصمیم گیری )
•          تشخیص راه حل های جدید برای مشکلات

 مهارتهای مقابله با هیجانات
•          شناخت هیجان های خود و دیگران
•          ارتباط هیجان ها با احساسات ، تفکر و رفتار
•          مقابله با ناکامی ، خشم ، بی حوصلگی ، ترس و اضطراب
•          مقابله با هیجان های شدید دیگران

 مهارتهای تصمیم گیری
•          تصمیم گیری فعالانه بر مبنای آگاهی از حقایق کارهایی که می توان انجام داد که انتخاب را تحت تأثیر قرار دهد.
•          تصمیم گیری بر مبنای ارزیابی دقیق موقعیت ها
•          تعیین اهداف واقع بینانه
•          برنامه ریزی و پذیرش مسئولیت اعمال خود
•          آمادگی برای تغییر دادن تصمیم ها برای انطباق با موقعیت های جدید migna.ir

 مهارتهای تفکر انتقادی
•          ادراک تأثیرات اجتماعی و فرهنگی بر ارزشها ، نگرشها و رفتار
•          آگاهی از نابرابری ، پیشداوری ها و بی عدالتی ها
•          واقف شدن به این مسئله که دیگران همیشه درست نمی گویند
•          آگاهی از نقش یک شهروند مسئول

 مهارتهای مقابله با استرس
•          مقابله با موقعیتهایی که قابل تغییر نیستند
•          استراتژی های مقابله ای برای موقعیت های دشوار ( فقدان ، طرد ، انتقاد)
•          مقابله با مشکلات بدون توسل به سوء مصرف مواد
•          آرام ماندن در شرایط فشار
•          تنظیم وقت

مهارت های زندگی دانش آموزان

مهارت های دهگانه که باید به دانش آموزان آموزش داده شود

اجتماعی /
 

مهارت‌های زندگی، مهارت‌هایی هستند که توانایی اجتماعی وروحی فرد را افزایش می‌دهند و موجب می‌شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری‌های زندگی مواجه شود.

 

ایران آنلاین / یکی از نقدهایی که به آموزش و پرورش وارد می‌شود در مورد مساله پرورش دانش‌آموزان است. به عقیده کارشناسان، آموزش و پرورش بیش از آنکه به دنبال پرورش دانش‌آموزان باشد، آموزش را مدنظر قرار داده است. مهارت‌های زندگی یکی از مقوله‌های پرورش است که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد.

همه ما برای اینکه بتوانیم در جایی مشغول به کار شویم، تولیدی داشته باشیم یا مسائلی از این دست را با موفقیت پشت سر بگذاریم، نیازمند مهارت‌هایی هستیم. نسخه بزرگ‌تر این بخش‌های زندگی، خود زندگی است که ما برای زندگی کردن نیازمند این هستیم تا مهارت‌هایی داشته باشیم و از پس زندگی فردی و اجتماعی خود برآییم. اما مهارت‌های زندگی به چه مسائلی اطلاق می‌شود؟ مهارت‌های زندگی، مهارت‌هایی هستند که توانایی اجتماعی وروحی فرد را افزایش می‌دهند و موجب می‌شوند تا او بتواند به نحوی بهتر و موثرتر با مشکلات و دشواری‌های زندگی مواجه شود. مهارت‌های زندگی قدرت سازگاری افراد را بالا می‌برد، شخص می‌تواند مسئولیت‌های اجتماعی و شخصی زندگی را بهتر بپذیرد و توانمندی‌هایش را بروز دهد و از آسیب‌های ناشی از ناتوانی در حل مشکلات در امان بماند. تعاریف بسیاری در مورد این مهارت‌ها گفته شده، اما آنچه از سوی سازمان بهداشت جهانی به عنوان مهارت‌های ده گانه زندگی مطرح شده است، بیش از سایر تعریفات مورد توجه قرار گرفته است و اتفاق نظر بیشتری روی آن وجود دارد. «توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونه‌ای که فرد بتواند با چالش‌ها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید»؛ این تعریف سازمان بهداشت جهانی در مورد مهارت‌های زندگی است.

مهارت‌های ۱۰ گانه

همان‌طور که گفته شد مهارت‌های زندگی شامل ده مهارت است که شرحی از آنها ارائه می‌شود: ۱) مهارت خودآگاهی که توانایی شناخت نقاط ضعف و قوت هر فرد است. اگر فرد بتواند تصویری واقع بینانه از خود کسب کند و نیازها و تمایلاتش را به خوبی بشناسد، می‌تواند با حقوق فردی، اجتماعی و مسئولیت‌های فردی و اجتماعی‌اش آشنا شود. ۲) مهارت همدلی: همدلی به این معنی است که فرد در هر شرایطی، چه خوب و چه بد، بتواند دیگران و مشکلاتشان را درک کند. به این ترتیب روابط اجتماعی افراد با یکدیگر بهتر می‌شود. ۳)روابط بین فردی: این مهارت، مشارکت، اعتماد واقع بینانه و همکاری با دیگران را مشخص می‌کند و موجب می‌شود تا روابط دوستانه‌ای با دیگران ایجاد کند و دوستی‌های ناسالم را خاتمه دهد تا کسی از چنین روابطی آسیب نبیند. ۴) مهارت ارتباط موثر: با کسب این مهارت، افراد می‌آموزند برای درک بهتر دیگران، به شیوه‌ای درست به صحبت‌های آنها گوش دهند. همچین فرد بتواند نیازها و احساسات خودش را با دیگران در میان بگذارد تا هم نیازهای دیگران و هم نیازهای خودش برآورده شود. ۵) مهارت مقابله با فشار عصبی: زندگی در دنیای مدرن با فشارهای روحی و روانی بسیاری همراه است، اگر این فشارها بیش از حد به طول بینجامد، بر زندگی افراد تاثیر منفی می‌گذارد و زمینه ساز بروز مشکلات جدی می‌شود. با آموختن این مهارت افراد هیجان‌های مثبت و منفی را در خود و دیگران می‌شناسند و سعی می‌کنند این عوامل مشکلی برای آنها ایجاد نکند. ۶) مدیریت هیجان: هر انسانی در زندگی خود با هیجانات گوناگونی از جمله غم، خشم، ترس، خوشحالی، لذت و... مواجه است که همه این هیجانات بر زندگی او تاثیر می‌گذارد. شناخت و مهار این هیجانات، همان مدیریت هیجان است. برای کسب این مهارت فرد به طور کامل باید بتواند احساسات و هیجانات دیگران را نیز درک و به نوعی این هیجانات را مهار کند. ۷) مهارت حل مساله: زندگی سرشار از مسائل ساده و پیچیده است. با کسب این مهارت، بهتر می‌توانیم مشکلات و مسائلی را که هر روز در زندگی برایمان رخ می‌دهند، از سر راه برداریم. ۸) مهارت تصمیم‌گیری: برای برداشتن هر قدمی در زندگی باید تصمیم‌گیری کنیم، مسیر زندگی انسان را تصمیم‌گیری‌های او مشخص می‌کند. با آموختن این مهارت اهداف خود را واقع‌بینانه تعیین و از میان راه حل‌های موجود بهترین را انتخاب می‌کنیم و مسئولیت عواقب آن را نیز به عهده می‌گیریم. ۹) تفکر خلاق: تفکر یکی از مهم‌ترین مهارت‌های زندگی است. مهارت تفکر خلاق، همان قدرت کشف، نوآوری و خلق ایده‌ای جدید است تا در موارد گوناگون بتوانیم راهی جدید و موثر بیابیم. با آموختن تفکر خلاق، هنگام مواجهه با مشکلات و دشواری‌ها احساسات منفی را به احساسات مثبت تبدیل می‌کنیم. هنگامی که تفکر خلاق را می‌آموزیم دیگر مشکلات زندگی مزاحم ما نیستند بلکه هرکدام فرصتی هستند تا راه حل‌های جدید بیابیم و مشکلات را به گونه‌ای حل کنیم که کسی تاکنون این کار را نکرده باشد. ۱۰) مهارت تفکر نقادانه: موجب می‌شود هر چیزی را به سادگی قبول یا رد نکنیم و پیش ازآن، موضوع مورد نظر را به خوبی مورد بررسی قرار دهیم و پس از آن در مورد رد یا پذیرش آن تصمیم‌گیری کنیم. با آموختن تفکر نقادانه فریب دیگران را نمی‌خوریم، به عاقبت امور به خوبی فکر می‌کنیم، دقیق و درست تصمیم می‌گیریم و ارتباطات‌ درستی برقرار می‌کنیم.

جایگاه مشاوره در پرورش دانش‌آموزان

آموزش و پرورش نوین در حال حاضر به سمتی می‌رود که معلمان به خودی خود مشاور نیز هستند، اما مشاوره‌های درسی، بهداشت و همچنین مشاوره‌های روانی نیز مدنظر قرار گرفته است. به عقیده کارشناسان معلمان مدارس در کشورهای پیبشرفته در مشاوره هم مهارت دارند و در مورد آموزش مهارت‌های زندگی به دانش‌آموزان توانا هستند. مشاوره در مدارس ایران بسیار کمرنگ است و به انتخاب رشته خلاصه می‌شود. مشاور کسی است که باید ویژگی‌های دانش‌آموزان را مورد ارزیابی قرار دهد و با مطالعه و وقت گذاشتن برای هر دانش‌آموز، نظرات کارشناسی ارائه کند. مدارس ما مشاوران بهداشتی، روانی و اخلاقی ندارند. بی تردید، یکی از عوامل مهمی که در مدرسه می‌تواند به مشکلات خانوادگی، عاطفی،اجتماعی و... دانش‌آموز کمک کند وجود مشاور است؛ با این حال بسیاری از مدارس کشور مشاور ندارند و اگر هم دارند تعداد دانش‌آموزی را که تحت پوشش قرار می‌دهند، بسیار زیاد است؛ به طوری که مشاور نمی‌تواند خدمات قابل توجهی به آنان ارائه نماید. البته مشاوران در مدارس زمان مشخصی برای آموزش ندارند و با توجه به اینکه دانش‌آموزان ساعات حضور در مدارس را در کلاس‌های درس به سر می‌برند، مشاوران ناچار به استفاده از ساعات آزاد یا سوخته دانش‌آموزان هستند.

آموزش شهروندی از مدارس آغاز شود

یک کارشناس آموزش و پرورش در گفت‌وگو با «آرمان» می‌گوید: بیش از یک دهه است که پژوهش‌های آموزشی در آموزش و پرورش به سمت مهارت‌های زندگی پیش می‌رود. آنچه امروزه روی آن تاکید می‌شود، آن دسته از آموزش‌هایی است که فرد برای زندگی خود به آنها نیاز دارد. برخی ویژگی‌ها که به آن جان‌مایه‌های شهروندی امروزی گفته می‌شود، باید در روند آموزش مورد توجه قرار گیرد تا در فرد نهادینه شود و در آینده با مردم جامعه ارتباط سالم و درستی برقرار کند. محمدرضا نیک‌نژاد در مورد روش تقویت مهارت‌های زندگی در مدارس بیان می‌کند: در آموزش و پرورش نوین، برای تقویت این ویژگی‌ها، روش‌هایی دارند. برای مثال در کلاسی که قصد تقویت دلسوزی را دارد، از داستان، فیلم، تئاتر و... استفاده می‌شود و از دانش‌آموز خواسته می‌شود تا بگوید اگر در این موقعیت باشد چه می‌کند و این کنش‌ها به تدریج آموزش داده می‌شود. او با تاکید بر آموزش و پرورش ژاپن و فنلاند به عنوان نمونه‌های موفق، اظهار می‌کند: آموزش و پرورش در این کشورها، ویژگی‌های فرهنگی را در نظر می‌گیرد و براساس آنها کار می‌کند. برای مثال فرهنگ سامورایی در ژاپن را در نظر بگیرید. سامورایی ویژگی‌های اخلاقی مشخصی داشته است مانند اخلاق پهلوانی در جامعه ایران. ژاپنی‌ها ویژگی‌های فرهنگ سامورایی را در نظر می‌گیرند، بخش‌های مثبت آن را گسترش می‌دهند و بخش‌هایی از آن که می‌تواند به جامعه امروزی لطمه بزند را کاهش می‌دهند و در نهایت با فرهنگ جهانی امروز تطبیق می‌دهند. گزارشی وجود دارد که در آن یک گزارشگر وارد یک مدرسه در ژاپن شده و با یک دانش‌آموز روی ویلچر مواجه می‌شود. دانش‌آموز معلولیتی نداشته اما برای اینکه دانش‌آموزان زندگی یک معلول را حس کنند و به درکی در این باره برسند، هر دانش‌آموز در طول سال یک روز با ویلچر به مدرسه می‌آید و تمام کارهای روزمره خود را با این وسیله می‌گذراند. اینجاست که فرد هم معلولیت را درک می‌کند و هم قدر سلامتی خود را می‌داند. نمونه دیگر این است که مدارس ژاپن سرایدار ندارند و خود دانش‌آموزان بعد از پایان کلاس یا فعالیت ورزشی به تمیز کردن آن محل می‌پردازند و بعد به خانه خود می‌روند. این فرد یاد می‌گیرد که در بزرگسالی هم به نظافت اهمیت دهد. در ژاپن گروه‌های اجتماعی هستند که در بزرگسالی به طور داوطلبانه به نظافت پارک‌ها، دستشویی‌ها و... می‌پردازند و از این کار خجالت نمی‌کشند، چراکه در دوران بچگی خود این مساله را تجربه کرده‌اند. نیک نژاد می‌افزاید: در مدارس فنلاند معلم کلاس دارد نه دانش‌آموزان؛ به این معنا که دانش‌آموزان هستند که به کلاس‌های مختلف می‌روند و معلم زنگ بعد در همان کلاس حضور دارد. از کلاس‌های این مدارس می‌توان به کلاس آموزش‌های راهنمایی و رانندگی، آشپزی و... اشاره کرد. من نمی‌گویم کسانی که در این نوع مدارس پرورش می‌یابند، انسان‌های ایده آل هستند اما احتمال پرورش بچه‌ها در چنین نظام‌هایی بسیار بیشتر است. گرچه به تازگی در آموزش و پرورش ما هم از سنین پایه به چنین مسائلی توجه می‌شود، اما همچنان تمرکز روی نمره در مدارس ما وجود دارد./آرمان امروز

پرسش مهر 98-97 توسط ریاست محترم جمهور

رسش مهر سال ۹۸-۹۷: آموختن چه مهارت‌هایی برای زندگی مهم‌تر است؟

بدرقه رییس جمهور در سفر به کشورهای اتریش و سوییس

رئیس جمهوری همزمان با آغاز سال تحصیلی ۹۸-۹۷ در پرسش مهر امسال از دانش‌آموزان خواست که بگویند تاکنون چه مهارت‌هایی آموختند و بگویند که فکرمی‌کنند آموختن چه مهارت‌هایی برای زندگی‌شان مهم‌تر است.

به گزارش ایسنا، حجت‌الاسلام و المسلمین حسن روحانی رئیس‌جمهوری در آیین بازگشایی مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید که در دبیرستان دخترانه نمونه دولتی عترت منطقه ۹ تهران برگزار شد. پرسش مهر سال تحصیلی ۹۸-۹۷ را به موضوع مهارت آموزی اختصاص داد و از دانش آموزان سوال کرد: «پارسال چه مهارت‌هایی آموختید و برای امسال در این زمینه چه انتظاراتی دارید؟»

رئیس‌جمهوری در تکمیل پرسش خود از دانش‌آموزان سراسر کشور سوال کرد: تاکنون چه کسی و کدام معلم به شما در کسب مهارت بیشتر کمک کرده و فکر می‌کنید چه مهارت‌هایی برای زندگی‌تان مهم تر است؟

به گزارش ایسنا، هر ساله رئیس جمهوری با هدف پرورش روحیه پرسش‌گری و توانایی نقد و تحلیل پدیده‌ها، ایجاد تعامل بیشتر میان معلمان و دانش‌آموزان، ایجاد نشاط، شادابی و تحرک بیشتر در مدارس، ترویج و تقویت امر تحقیق و پژوهش در آموزش و پرورش، گسترش و تقویت فعالیت‌های گروهی و کشف، رشد و پرورش استعدادهای بالقوه در مراسم گشایش مدارس و آغاز سال تحصیلی جدید خطاب به دانش‌اموزان کشور، پرسشی با عنوان «پرسش مهر» مطرح می‌کند.

مهارت های زندگی

اصطلاح مهارتهای زندگی (Life Skills) برای اکثر ما آشناست. تعریف مهارتهای زندگی هم دشوار به نظر نمی‌رسد: مهارتهایی که به ما برای زندگی بهتر کمک می‌کنند.

با این حال همان‌طور که می‌توانید حدس بزنید، اجماع و اتفاق‌نظر قطعی در مورد فهرست مهارتهای زندگی و اینکه چه چیزهایی را باید به عنوان مهارت زندگی ضروری دانست و یادگیری آن را توصیه کرد وجود ندارد.

 

در این میان شاید یکی از معتبرترین مدل‌ها، مدلی پنج قسمتی باشد که سازمان بهداشت جهانی حدود دو دهه قبل ارائه کرده و هنوز هم در طراحی سیستمهای آموزشی و نیز برنامه ریزی‌های کلان دولت‌ها مورد توجه قرار می‌گیرد (+).

سازمان بهداشت جهانی تعریف مهارتهای زندگی را به صورت زیر ارائه می‌دهد:

مهارتهای روانی – اجتماعی که به ما کمک می‌کنند با نیازها و چالش‌های زندگی روزمره بهتر کنار بیاییم.

این سازمان، مهارتهای زندگی را به شکل زیر فهرست و دسته بندی می‌کند: